فصل ۸۳۱ . پیش‌بینی

حتی اگر افراد سه نیروی متجاوز نقش خاصی در نبرد داشتند، همگی وارد نبرد شده بودند و با حریفان مناسب در حال مبارزه بودند. با این حال، هنگامی که حکاکی‌ها در زنجیره کوه روشن شد، اعضای شورا برای فعال کردن آرایش جنگی پیش قدم شدند.

آرایش جنگی به نوعی همانند یک رقص بود، اصلا شبیه آرایشی که نوآ هنگام جنگیدن با شاگردان فرقه شیطان دل‌ربا دیده بود، نبود. ارشدها در رتبه پنجم، بالاتر از کسانی که در رتبه چهارم قرار داشتند، در یک توپ هماهنگ که سکویی طلایی در زیر هر تهذیب‌گر درگیر در آن تکنیک تشکیل می‌داد، حرکت کردند.

سپس خطوط طلایی از سکوها بیرون آمدند و سپر بلندی را پدید آوردند که با نور آبی که از حکاکی‌های روی زنجیره کوه بیرون می‌آمد، برخورد ‌کرد. به نظر می‌رسید که حفاظ توانسته بود شکل گیری ستون آبی را، با جلوگیری از انتشار نور آن، متوقف کند.

سرانجام سپر در هم شکست و ساختارهای روی کوه‌ها خاموش شدند که نشان از فعال سازی ناموفق اولین روش دفاعی آن قلمرو بود.

به دنبال آن صحنه، صدای تشویق‌های بلند بالا گرفت و اکنون که اوضاع امن بود، هر دو ارتش در از سرگیری نبردهای خود تردید نکردند. نوآ و بال‌های بی‌شمار دوباره چرخه حملات و تعقیب خود را آغاز کردند، اما تهذیب‌گر امپراتوری متوجه شد که چگونه در گوشه‌های دهان حریفش خون وجود دارد.

نوآ از آن استراحت کوتاه برای خوردن چند تکه از یک جانور جادویی درجه ۵ استفاده کرده بود تا بخشی از انرژی درون بدنش را دوباره پر کند. آن وعده غذایی فایده چندانی نداشت زیرا در تبادل‌های قبلی فقط آسیب‌های جزئی دیده بود، اما هر مزیت جزئی در مبارزه بین تهذیب‌گران رتبه ۵ اهمیت داشت.

از سوی دیگر، بال‌های بی‌شمار مجبور شد از هوشیاری خود برای جلوگیری از خونریزی زخم‌هایش استفاده کند. به هر حال، دست و پای از دست رفته او، در کوتاه مدت مشکلی نبودند، اما می‌توانست بر نتیجه مبارزه تأثیر بگذارد زیرا او قصد داشت نوآ را خسته کند.

تعقیب و گریز از سر گرفته شد، نوآ دریغ نکرد و از تمام توان خود برای به مرز رساندن سرعت واکنش حریف استفاده کرد...