فصل 1082. میدان‌های جنگ جدا

-باید... نور رو... نابود کرد!

نایت با سختگی تلاش کرد فریاد جنگ دیگری سر دهد، اما نوآ به سرعت حرکت کرد تا آن بدن شکسته را بگیرد.

نایت توانسته بود همه چیز را نابود کند به جز سرش که آن هم در وضعیت بدی قرار داشت. نوآ می‌دانست که این موجود می‌تواند از محدودیت‌های ساختاری بدن خود فراتر رود، اما فکر نمی‌کرد در خشم خود تا این حد فداکار باشد.

نوآ با احتیاط سر را له کرد و ماده تاریکی را که در ذهنش رها شده بود گرفت. شکل نیمه شفاف او سپس هوشیاری نایت را گرفت و قبل از بیرون راندن انرژی بالاتر، آن را در دریا غوطه‌ور کرد.

ذهن نایت در زیر خواص پرورش دهنده انرژی ذهنی نوآ آرام گرفت. افکار بیشتری با آگاهی آن آمیخته شدند تا رشدش را تثبیت کند و محدودیت‌های بیشتری را اضافه کنند.

ذهن موجود هیچ آسیبی ندیده بود. خستگی‌اش از تنی بود که با تهاجم بی‌پروا خود نابود کرده بود.

نوآ هنگام بیرون آمدن از ابر خورنده فکر کرد: -بدون بدن رها کردنش بیهوده است. و استفاده از همچین عروسک‌های ضعیفی فقط به اون آسیب می‌زنه.

او قبل از آخرین حملات، حالت شیطانی را غیرفعال کرده بود، اما هنوز احساس تخلیه شدن می‌کرد. کارهای زیادی برای انجام دادن وجود داشت، اما جنگ برای مدتی متوقف نمی‌شد.

یک مشکل در آن وجود داشت. نوآ باور نداشت که اتحاد بتواند چیز ارزشمندی را از خانواده سلطنتی بگیرد.

پادشاه الباس یک هیولا بود و بیشتر فرزندان او استادان با استعداد حکاکی بودند. ضعیف بودنشان مهم نبود. تنها کاری که آن‌ها باید انجام می‌دادند تکیه بر دفاعی بود که برای زنده ماندن از قبل تعیین کرده بودند.

از قلمروهای تحت سلطه‌شان، برای خانواده الباس فقط تعداد کمی از آن قلمروهای ارزشمند باقی مانده بود.

منطقه با میخ‌های ریشه‌دار آکادمی سلطنتی را پنهان می‌کرد، اما جورج تاریک سقوط کرده بود و نوآ قبلاً جانور جادویی رتبه 7 را گرفته بود. همه دفاع‌ها اکنون در آکادمی جمع می‌شدند، بنابراین حتی رویای فتح آن هم بی‌معنی بود.

ساختمان‌های شهر مارکت آسمانی متعلق به خانواده الباس دفاع قوی‌ای داشت و ممکن بود محاصره مداوم یک قرن طول بکشد تا بتواند انرژی انباشته شده در آنجا را تخلیه کند.

این اتحاد می‌توانست هزینه‌ها را تحمل کند، اما عدم اطمینان آن را مشکوک می‌کرد. هم هایو و هم شورا اراده زیادی برای سرمایه گذاری زمان و منابع برای پرورش تهذیب‌گران بیشتری داشتند.

کشور اوترا دارای پورتال بعدی بود، اما فقط پادشاه الباس می‌دانست چگونه از...