تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 1248
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 1248 1248. تصمیم
نوآ با فریادی بلند از یزدان سوال کرد: «منظورتون از ‘مملو از جمعیت شده’ چیه؟»
میتوانست با نگاه کردن به آسمان فریاد غرایزش را احساس کند که از خطری عظیم هشدار میداد؛ خطری که تهدید ان از هر چیزهایی که تا بحال دیده بود فراتر بود.
غرایزش به او میگفت که فرار کند، تا جایی که میتواند سریع فرار کند و هرگز به عقب نگاه نکند. انگار به این نتیجه رسیده بودند که آسیب وارد شده به دنیا فراتر از آن است که نجات پیدا کند.
شاندال توضیح داد: «توی وضعیت فعلی، تعداد موجودات قدرتمند موجود در این جهان بیشتر از اونیه که جهان بتونه تحمل کنه. فشار داخلی ناشی از همه ما برای این جهان آسیب دیده بیش از حد زیاده.»
صحبتهای شندال همه را لال کرد. به گفته او، آخرین حمله مارهای ابدی الهی توانسته بود جهان را در آستانه نابودی قرار دهد.
توری ایجاد شده از شکافهای متصل به خلأ همان جا ثابت نماندند، با گذشت زمان کم کم بزرگتر میشدند و این باعث شد که باور سخنان شاندال آسانتر شود.
پس از موج سوم، رؤسا باید تعداد نمونههایی که به جهان پایینی رسیده بودند را شمارش میکردند، با این حال، واضح بود که موجودات رتبه ششم هم اکنون سطح و بستر دریا را پر کرده اند.
حتی در صورت سالم بودن جهان پایینی تحمل فشار داخلی ناشی از آن موجودات سخت بود. تعجب آور نبود که در حال حاضر دنیا قادر به تحمل آنها نیست.
دست چپ خدا در وسط آسمان به حالتی درمانده، فریاد زد: «یزدان توانا چگونه این را حل کنیم؟»
شاندال قبل از اینکه سرش را تکان دهد نگاهی به زیر دستش انداخت. این ژست به سؤال او پاسخ داد، اما تصمیم گرفت جزئیات بیشتری به کسانی که قادر به دیدن او نیستند، ارائه دهد.
شاندال پاسخ داد: «نمیتونی. تا زمانی که جهان از انرژیش برای مهار این جمعیت استفاده میکنه، نمیتونه شروع به درمان کنه.»
شاندال در آن لحظه شروع به ترک کرد، اما نوآ نتوانست آن نتیجه را به راحتی بپذیرد. او برای هزاران مار ابدی که به دنیا هجوم آورده بودند نقشههای بزرگی داشت و حاضر نبود به این زودی از آن دست بکشد.
نوآ پرسید: «کجا میرید؟ شما قدرت نجات جهان رو دارید. شما راه حل این مشکل هستید.»
شاندال پس از آهی بلند گفت: «تهذیب کنندگان رتبه قهرمان خودشون باید بر موانع غلبه کنند. من هم موانع خودم رو دارم. کمک من به تو منجر به عذابتون میشه، اما تو دنیای دیگری در دسترس داری. ...
کتابهای تصادفی

