چپتر 1712: مسیر

قانون شیطان آسمانی شروع به تاثیر گذاشتن روی محیط کرد، اما ارشدها خیلی زود متوجه شدند هیچ چیز در زرادخانه او علیه این تهدید کارآمد نبود. دنیا نمی‌دانست چگونه به او کمک کند. وضعیت کاملا ناامید کننده بود و تخیل او به بن‌بست رسیده بود.

نوآ ارشد را مجبور کرده بود به چالش آسمان و زمین پی ببرد. غلبه بر آن برای شیطان آسمانی اختیاری بود، اما ذهنش نمی‌توانست راه حلی برای آن پیدا کند.

رگههایی از انرژی لاجوردی در ذهن او جریان پیدا کرد تا تکنیک تحلیل آسمانی او را تقویت کند، اما هیچ ایده مطلوبی ظاهر نشد. شیطان آسمانی با احساس کردن اینکه قانونش در شرف ناکام ماندن است شوکه شد.

هاله شیطان آسمانی وحشیانه گسترش پیدا کرد. زبانههای لاجوردی از هیبت او بیرون زد و سفیدی اطرافش را آلوده کرد و بخشی از قدرتش را ربود. قانون او ناگزیر گسترش پیدا کرد و نفوذش تاثیری به ارمغان آورد که دوستانش را به وحشت انداخت.

تودههایی از انرژی لاجوردی در اطراف شیطان آسمانی جمع شد. نفوذ او درحالی که زیر لب چیزی زمزمه می‌کرد باعث شد آنها شکلهای مختلفی به خود بگیرند. ارشد وارد حالتی از جنون شد و قانونش بیانگر وضعیت روحی او بود.

ویلفرد شکایت کرد:

«واقعاً عمدی انجامش دادی؟ توی این شرایط چطور می‌خوای آرومش کنی.»

نوآ قبل از اینکه دو شمشیر رو روی پیشانی خودش بگذارد، غرید:

«وقتی این تله لعنتی رو ترک کردیم درموردش یه فکری می‌کنیم.»

وجودهای درخشان در شرف رها کردن موج دیگری از صاعقه بودند، اما بُرندگی نوآ منطقه را در بر گرفت. با گسترش فردیت حتی سفیدی محیط نیز ناپدید شد.

نوآ به تنهایی میدان نبرد را گسترش داد و بخشهای بیشتری را که پیش از آن توسط نور پنهان شده بود را نمایان کرد. بسیاری از وجودهای درخشان در اثر حمله او که توسط مراکز قدرت تغذیه می‌شد جان باختند.

جاه‌طلبی نوآ را مجبور کرد به یک دورگه کامل مرحله جامد تبدیل شود و قدرت خالصی که قادر به آزاد کردنش بود فرای تصور بود. آنها تنها تقلیدی از پیشرفت او بودند، اما به او اجازه می‌دادند برتری خود را نشان دهد.

نوآ فریاد زد:

«نفوذ آسمان و زمین رو از بین ببرید! اجازه ندید نور برگرده. تا وقتی حاکمان منطقه کنترل خودشون رو حفظ کنن نمی‌تونیم از راهی برای خروج پیدا کنیم.»

یکی از ارشدهای نزدیک به نوآ پرسید:

«حملاتمون رو باید روی کجا متمرکز کنیم؟»

نوآ پیش از آنکه چشمانش را ببندد دستور د...