NovelEast

تولد شمشیر شیطانی

قسمت: 1757

تنظیمات

فصل ۱۷۵۷: معامله

سال‌ها و یا حتی دهه‌ها طول می‌کشید تا از سرزمین‌های دور به مرزهای قلمرو جانوران جادویی رسید. با همه این‌ها، فرصت کافی برای متخصصین فراهم شد تا با هم‌پیمانان خود ارتباط برقرار کرده و آن‌ها را از درگیری قریب‌الوقوع آگاه سازند.

تذهیب‌گران بیشتری به ارتش ملحق شدند. خانواده سینل با بسیاری از شاخه‌های سازمان‌های انسانی دیگری ارتباط داشتند، که برخی از آن‌ها نمی‌خواستند فرصت نبرد با شهر کریستال را از دست بدهند. شهرت نوا در بین تمام نیروهای سرزمین‌ جاودانه پیچیده بود. نوا و همراهانش با نیروهای لژیون تماس گرفتند، اگرچه نمی‌خواستند آن متخصصین حالا به آن‌ها ملحق شوند.گروهی که در سرزمین‌های خارجی بودند فقط می‌خواستند آن‌ها را برای جنگ در پیش رو آماده سازند.

حین این‌که نوا توضیح می‌داد برای این‌که بداند مکان هدفشان کجاست، مجبور شده ابتدا موش‌ها را پیدا کند، السی گفت: «پس نمیدونی شهر کریستال کجاست.»

نوا پاسخ داد: «نگران نباش، ما با موش‌ها معامله کردیم و حالا اونا متحدین ما محسوب میشن.»

ظاهراً این مسئله برای نوا جدی نبود. در حقیقت نوا ترجیح می‌داد موش‌ها به جای این‌که دانش‌ِشان را فاش کنند، بجنگند‌. پیدا کردن چنین منبع قدرتی کار سختی بود و نوا تمام آن قدرت را برای خود می‌خواست.

شاه الباس با متخصصینِ قلمرو لژیون برای یافتن گزارش‌ها و سرنخ‌هایی درباره موش‌ها صحبت کرده بود. گروه نوا آن‌ها را بعد از برگشت‌ِشان از قلمرو جانوران جادویی ندیده بودند، احتمالاً آن‌ها به موقعیت دیگری رفته‌ بودند.

پاسخِ متخصصین قلمرو لژیون غیر منتظره بود. آن‌ها تایید کردند که موش‌ها پخش شده‌اند، اما مرکزِ اصلی لانه آن‌ها همچنان در سرزمینِ سقوط‌کرده واقع است.

نوا با هیجان با خود فکر کرد-پس اونا پخش شدن،-

حتی تصور مقدار انرژی‌ایی که در آن مناطق نهفته بود برای نوا غیر ممکن بود. موش‌ها به طور طبیعی قدرت باروری بالایی داشتند، به همین دلیل تعداد بی‌شماری از آن‌ها در لانه‌شان وجود داشت.

لشگر در حال پیشروی بود اما نوا از عمد قلمرو لژیون را نادیده گرفت. او اجازه نداد متخصصین به سرزمین‌های تغییر شکل یافته نگاه کنند و مستقیم به آن طرف مرز‌های قلمرو جانوران جادویی رفت.

منظره در چشم او آشنا آمد. نوا مناطقی را که سال‌ها قبل جستجو کرده بود شناخت. یک عمر از جستجویش در قلمرو جانوران جادویی گذشته بود. بعد از آن مسافرت وجودش کاملاً تغییر کرده بود. او تبدیل به هیولایی شده بود که حتی دسته بزرگی از موش‌ها توان مقابله با او را نداشتند. نوا در حالی که چند غرش سر داد، ارتش را به آن سوی مرز رهبری کرد. قصد داشت تا به گله‌های آن منطقه هشدار دهد که هدف خاصی دارد. دیگر جانوران جادویی برای او جالب نبودند، این حقیقت نیز که اگر به او حم...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب تولد شمشیر شیطانی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی