فصل ۱۷۵۸: ذات

با تضمین کمک از سمت موش‌ها آماده‌سازی را برای جنگ به پایان رساند. سازمان‌های مختلف هرچیزی را می‌خواستند داشتند. فقط لازم بود به سمت ترک داخل فضا بروند و ترتیب تنها رقیب واقعی خود روی سطح را بدهند.

در این زمان، آسمان و زمین باید به نیروهای شهرهای آسمان تکیه می‌کردند، اما نوا باور داشت تا آن زمان در مناطقِ خشن خواهند بود. رشد او نمی‌توانست کند شود و تنها مناطقی آن طرفِ زمین‌های خارجی می‌توانستند برای او مفید واقع شوند.

نیروهای قلمرو لژیون کارهایشان را رها و به آن ارتش بزرگ پیوستند تا حتی بیشتر از قبل نیرویی تهدید آمیزی شوند. تعداد متخصصین رتبه هشتی که در آن تیم گرد آمده بودند، بی‌شمار بود، حتی فضا هم با حرکت آن‌ها به سمت هدف، تاب برمی‌داشت.

به نظر می‌رسید حتی سرزمین‌های جاودانه نیز برای تاب آوردن قدرت چنان گروهی، ناتوان بود. ترک‌‌ها ظاهر نشده بودند اما به نظر می‌رسید حتی سطح بالاتر هم به آخر حد خود رسیده بود.

به دلیل قدرت زیاد در آن، گروه متحمل مشکلات بیشتری نیز شد. زمانی که گروه خیلی به سطح نزدیک شدند ترک‌ها خود به خود دهن باز کردند. موش‌ها نیز نمی‌توانستند پرواز کنند و به این خاطر رژه آن‌ها شرایط را روی سطح بدتر کرد.

لشکر از هر جایی که می‌گذشت تنها خرابی به بار می‌آورد. آن نمایانگر بالاترین سطح از سازمان انسان‌ها و دو رگه‌ها بود که در برابر آسمان و زمین قرارگرفته بودند. آن‌ها به سوی دشمنانی می‌تاختند که معنایی کاملاً متضاد را نشان می‌‌دادند.

نوا و فرماندهان ارشد، استراتژی‌های جنگی متعددی را مورد تحلیل قرار دادند که بر اساس قابلیت‌های منحصر به فرد هر کارشناس و گونه طراحی شده بودند. می‌دانستند که نمی‌توانند نبرد را به محیطی که می‌خواستند، بکشانند. بنابراین باید مطمئن می‌شدند که حملات‌ِشان یکدیگر را تضعیف نخواهد کرد.

ارتش کاملا ناهمگن بود. آن‌ها چیزی جز گروهی متشکل از سازمان‌ها و متخصصینی که در برابر دشمنی مشترک با هم جمع شده بودند، نبودند.

آن‌ها هیچ تجربه‌ای در جنگ‌های گروهی نداشتند، خصوصاً با آن متحدان ناآشنا. ذات و توانایی‌های متفاوت‌ِشان می‌توانست به دلیل اثرات نامناسبی که دارند، دیگران را ضعیف کند. به همین دلیل نیاز بود تا قبل از رویارویی با شهر کریستال نقشه می‌کشیدند.

نوا در این فکر بود که آیا شهر کریستال تا آن لحظه درباره ورودشان باخبر شده است یا نه. شهر کریستال می‌توانست از آن خطر بجهد و یا حتی از آسمان و زمین کمک بخواهد.

احتمال وجود تله‌های خطرناک و عجیب در آن بعد مجزا وجود داشت. نوا به این دلیل که احتمال می‌داد شهر کریستال به خاطر نبود زمین‌های مهیا در سطح بالاتر نتواند فرار کند، به گروهش راجع‌ به خطر‌های احتمالی از سوی آسمان و زمین خبر داد.

او تا حالا درباره آسمان و زمین خبره شده بود. دانش او حتی قسمتی از خواسته‌هایشان ...