فصل 1832-1832. گذشته

صحنه‌هایی که از خاطرات اژدهای سبز خلق شده بودند، پس از آن اعلامیه در هم شکستند. نوآ و دیگران دوباره خود را در گودال یافتند و همه‌چیز دوباره به حرکت درآمد.

تنها گروه نوآ و سه رهبر از گفتگوی قبلی خود باخبر بودند. اژدهایان رتبه 9 مختلف حتی متوجه نشدند که زمان برای ساعت‌ها متوقف شده بود.

واقعیت این است که نوآ شروع به شک کرد که آیا زمان واقعاً متوقف شده یا اژدهای سبز به گروه اجازه داده بود تا آن وقایع را در یک لحظه تجربه کنند. کنجکاوی او نسبت به قوانین زمان پس از بستن توافق با موجود افزایش یافته بود. ذهن او به بررسی این موضوعات پرداخت در حالی که منتظر پایان جلسه بود.

اژدهای سبز غرید: «حالا همه‌چیز باید روشن باشه. بیاین پرواز کنیم!»

این دستور باعث شد سایر اژدهایان فریادهای نبرد رها کنند و به سمت طوفان‌های بالای سر شلیک کنند. رهبران سیاه و نقره‌ای بسیاری از زیردستان را به سمت قوانین آشوبگر هدایت کردند، در حالی که اژدهای زمان پشت سر باقی ماند و منتظر هشت ارش بود.

اژدهای سبز دستور داد: «روی پشتم بنشینین. اینطوری آسون‌تره.»

پادشاه الباس و دیگران به سمت نوآ نگاه‌های مردد انداختند، اما او آن‌ها را نادیده گرفت و به سمت موجود غول‌پیکر پرواز کرد. او می‌دانست که همراهانش می‌خواهند در مورد گفتگوی قبلی از او سوال بپرسند، اما نمی‌توانست چیز زیادی توضیح دهد. حتی ایده‌هایش چیزی بیش از حدس‌های ساخته شده پس از بررسی کامل دانشش نبودند.

نوآ به برخی نتیجه‌گیری‌های درست دست یافته بود، اما عمق آن‌ها را کاملاً درک نمی‌کرد. او می‌دانست که اژدهای زمان او را به‌عنوان یکی از بهترین دارایی‌ها در جنگ علیه آسمان و زمین می‌بیند. با این حال، او از اینکه موجود تا چه حد به او ایمان آورده بود، بی‌خبر بود.

بخشی از وجودش حتی معتقد بود که اژدها اغراق می‌کند. آموزش زمان به او یک چیز بود، اما اجازه دادن به تمام گروهش برای نشستن بر پشت آن نشان می‌داد که موجود چقدر به آن‌ها ارزش می‌دهد.

اژدها کاملاً مقصر اشتیاق تازه پیدا شده‌اش نبود. موجود دیده بود که چگونه قانون نوآ قبلاً جنبه‌هایی را که همراهانش از جهان به دست آورده بودند، دربرمی‌گیرد. زندگی، مرگ و فضا بخشی از وجود او بودند، اما او آن‌ها را به‌تنهایی و بدون کمک از دنیای خشمگین پرورش داده بود.

این دستاورد فقط ارزش نوآ را در چشم اژدها افزایش داد. او وجودی نبود که توسط ...