فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سیستم خوناشامی من

قسمت: 380

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر 380: قدرت دوک

تمام دانش آموزا قبلاً شیطان شب‌ـو ندیده بودن. برای بیشتر اونا، شیطان شب چیزی جز یه افسانه نبود. اگرچه، وجود کلی داستان درباره اون باعث شده بود بقیه سریع قضاوت نکنن. بازم، دیدن شیطان شب، که بین دوک و ناتان وایستاده بود تمام شکش‌ـشون رو برطرف کرد.

«اون کی رفت اونجا؟» وُردن در حالی که سرشو تکون می‌داد این حرفو گفت.

راتن گفت: «هاها، هر روز داره با جربزه‌تر می‌شه عاشقشم! بجنب بابا، ما هم باید بریم بالا پیشش. چندتا سال دومی رو چکی کنیم و یه کشتی کجی اجرا کنیم.»

«خب، کوئین. ممکنه یکم برات سخت بشه.» لوگان اینطور گفت. اونم حواسش به اخبار شیطان شب بود. به عنوان سازنده لباس، اون درجا فهمید که اون کوئینه. اما فکرشم نمی‌کرد اینطور کله شق بازی در بیاره. «خب می‌دونم از موقعی که از بیمارستان در اومدی قوی‌تر شدی، اما اونقدر قوی شدی که بخوای بدون استفاده از قدرتات کاری کنی؟»

«کوئین، می‌تونم احساس کنم اون تویی. فقط امیدوارم احمق نشی. اما هر وقت کار می‌کنی، اوضاع خیلی سخت می‌شه و من آماده‌ام بهت کمک کنم.» لیلا در حالی که سیا کنارش نشسته بود این حرف رو زد.

کوئین یکمی از روی احساساتش داشت عمل می‌کرد. وقتی بیل رو دید یاد پیتر افتاد. اون موقع که پیتر رو انداختن سیاه‌چال و اون نمی‌تونست کاریش کنه. در آخر، به همچین وضعی افتادن. دیگه نمی‌خواست کس دیگه‌ای به خاطر کاری که کرده بود مجازات بشه و براش مهم نبود که مجبور بشه بیاد بیرون و با دوک مبارزه کنه. بالاخره که قرار بود وارد این جنگ بشه و بقیه هم قرار بود بفهمن.

حالا چه فرقی می‌کرد جلوی مدرسه بود یا نبود؟ تنها مشکلی که کوئین رو اذیت می‌کرد. این بود که نمی‌تونست حتی یه ذره هم از قابلیت سایه استفاده کنه. چون به عنوان تنها کاربر سایه توی مدرسه یا حتی توی جهان ممکن بود بشناسنش.

ماسکی که داشت صورت و دهنش‌ـو پوشونده بود و نمی‌تونست از مهارتای اغواگری‌ـش هم استفاده کنه. همینطور مشت شبح و هیپنوتیزم هر دو نیاز به تماس چشمی داشتن. هرچند، اون مطمئن نبود این مهارتا جلوی دوک کاری از پیش می‌برن یا نه. و آخرین نگرانیش استفاده از قابلیتای خونی‎ـش بود که باعث می‌شد همه دنیا بفهمن اون خوناشامه.

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم خوناشامی من را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی