NovelEast

جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس

قسمت: 328

تنظیمات

فصل328 - عزمی برای مردن

در میان برق رعد و برق بنفش که اطراف را بیش از پیش روشن می کرد، اوانجلین متوجه شد که چگونه کانگ‌لان، عصای جادویی خود را به سمت او نشانه رفته و دنباله قدرتمند مانا _که کاملاً شبیه همان چیزی است که احساس می‌کرد از توپ نور سفید می‌آمد، به او اطلاع داد که چه کسی او را شفا می‌دهد_ را مشاهده کرد.

«مراقب باش!»

دختر جوان قاتل، وقتی از دور متوجه چیزی شد فریاد زد.

صدای بلند او که احساس اضطرار را تراوش می کرد، طبیعتاً به گوش کانگ‌لان رسید، اما شفا دهنده جوان، این بار وقت نداشت که به موقع حرکت کند، حتی اگر خودش بالاخره متوجه خطر شده باشد.

یک شاخه از گیاه جهش یافته مرتبه، اول بی صدا به پشت بدنش لغزید و وقتی وارد محدوده نیم متری شد، مثل یک شمشیر فولادی سفت شد و بی رحمانه به مغزش ضربه زد.

کانگ‌لان به طرز وحشتناکی رنگ پریده شد زیرا او متوجه شد که حتی با حرکت رعد او که چابکی او را تقویت می‌کند، باز هم به تنهایی شانس زیادی برای رهایی از این وضعیت ندارد.

فاصله‌ی بین شاخه و بدن خیلی نزدیک هستند!

کانگ‌لان در لحظه‌ای به کمک شهود خود و درست قبل از پایان یافتن زندگی کوتاهش در این میدان نبرد خونین، عذاب‌آور و بی‌رحمانه، عصای جادویی خود را به عقب برد.

عصای جادویی کانگ‌لان، توسط بای زه‌مین و با استفاده از استخوان‌های یک موجود مرتبه یک ساخته شده و به هیچ وجه شبیه عصای جادویی جعل شده از مواد معمولی نیست. بنابراین، گیاه کشنده جهش یافته مرتبه اول، نتوانست به آن آسیبی برساند

با این حال، عصای جادویی، به دلیل قدرت ضربه ای که به دستان کانگ‌لان وارد شد، به پرواز در آمد، زیرا قدرت او هر چند به سختی با قدرت یک مرد بالغ و قوی قبل از آخرالزمان قابل مقایسه است، اما به هیچ وجه برای زدن چنین ضربه‌ای کافی نیست.

انگشتان دست راست او نیز شکست و صدای ناله کوچکی از دهانش خارج شد زیرا شانه راستش توسط درخت انگور مورد اصابت قرار گرفت. اگرچه به لطف زره قدرتمند رتبه ۱ ساخته شده توسط بای زه‌مین، او موفق شد از سوراخ شدن شانه خود جلوگیری کند، اما این ضربه برای به پرواز در آمدن او تا فاصله ی دو یا سه متری کافی بود.

سووش! سووش! گل جهش یافته مرتبه اول، کوچکترین اثری از هوش نداشت، بنابراین پس از شکست در حمله قبلی، به سادگی به حمله بی امان خود ادامه داد. چندین شاخه ی درخت انگور، با هدف گرفتن جان انسان ها از فاصله نزدیک، به سمت جلو پرتاب شدند.

کانگ‌لان با غریزه‌ فوق‌العاده‌ی خود، با عجله برخاست و به موقع عقب نشینی کرد تا از ضربه خوردن یا بدتر از آن، کشته شدن، نجات پیدا کند.

«عالی... اسلحه‌مو گم کردم و دست راستم بی فایده شده.» کانگ‌لان در حالی که همچنان از دست چپ خود برای ادامه حملات دفاعی و مهار انگور استفاده می‌کرد، از درد غرغر کرد.

مهارت شفای او قبلاً در اوج خود بود، اما چون هنوز تکامل نیافته بود، کانگ‌لان فقط می‌توانست از دو گوی نور استفاده کند، قبل از اینکه مهارتش نیاز به استراحت و شارژ پیدا کند. این نیز به این معنی بود که پس از شفای یان‌تو و اوانجلین، خود او با وجود جراحات زیاد، قادر به شفا یافتن نیست.

«سعی کنید تا جایی که می‌تونید معطلش کنید!»

یک صدای زنانه این را گفت.

کانگ‌لان سرش را بلند کرد و چشم‌های خسته‌اش با اوانجلین روبرو شد که در بحبوحه نبرد شدید، او را تشویق می‌کرد.

«به محض اینکه کارم اینجا تموم شد میام کمک‌تون!»

با شنیدن این حرف، اوقات کانگ‌لان تلخ شد.

کمکتون کنم؟ اوانجلین چطور می توانست این کار را انجام دهد؟

کانگ‌لان آدم احمقی نبود و از آنجایی که موفق شده بود به اوانجلین کمک کند تا از یک تنگنا بیرون بیاید، طبیعتاً...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی