NovelEast

جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس

قسمت: 399

تنظیمات

فصل ۳۹۹ـ علیه مار نقشه کشیدن بی‌اطلاع از اینکه مار از قبل در لانه است (قسمت۳- قسمت آخر)

شب به میزان غیرقابل تحملی سرد بود. گویی که باد از هر چهار جهت اصلی وزیدن گرفته بود و سکونت در منطقه‌ای که تماماً توسط جنگل‌ها احاطه شده بود، قطعاً کمکی به غلبه بر سردی هوا نمی‌کرد.

درختان به قدری شدید تکان می‌خوردند، که اینکه هنوز در جای خود باقی مانده بودند و از ریشه کنده نشده بودند جای تعجب داشت. البته، اگر این درختان به اندازهٔ ۲ تا ۱۰ برابر اندازه قبلی خود تکامل‌نیافته و تبدیل به درختان عظیم‌الجثه نشده بودند، بدون شک در چنین موقعیتی درمقابل همچین باد شدیدی نمی‌توانستند مقاومت کنند و از ریشه کنده می‌شدند.

عمیق‌ترین نقطه از منطقهٔ مرکزی کمپ بای‌چوان، جایی بود که افراد قدرتمند و صاحب منصب سکونت داشتند. در حقیقت، هرچه که محل سکونت افراد به مرکز نزدیک‌تر باشد، آن شخص از قدرت بیشتری برخوردار است. اگرچه، همه آن‌ها افراد مهمی بودند و ارتباطات زیاد و مهمی در تشکیلات پایگاه داشتند.

برخی از این بازماندگان ممتاز شبکهٔ ارتباطی خود را، از پیش از وقوع آخرالزمان تشکیل داده بودند. در حالی که برخی دیگر از هرج و مرج به وجود آمده از آخرالزمان استفاده کرده و خود را بالا کشیدند. درست همانند ضرب‌المثل معروفی که می‌گوید: «هرگاه هرج و مرجی باشد، برخی سقوط می‌کنند و برخی برمی‌خیزند.»

صرف نظر از این موضوع که هرچه فرد نزدیک‌تر به مرکز پایگاه سکونت داشته باشد از قدرت و موقعیت بهتری در پایگاه برخوردار است، مرکز پایگاه جایی بود که تمام خودروهای مسلح نظامی پایگاه ازجمله تانک، خودروهای جنگی، جیپ‌های مسلح به مسلسل‌های سنگین، کامیون‌های جنگی، وسایل نقلیهٔ ارتقاء یافته و غیره در آنجا انبار شده بودند.

علاوه بر خودروهای مسلح نظامی، تمام تسلیحات سنگین نظامی مانند مسلسل، تفنگ‌های تک تیرانداز، شاتگان و مهمات لازم برای انواع تفنگ‌ها نیز در منطقهٔ مرکزی پایگاه، درون یک ساختمان بزرگ ساخته شده از استخوان جانورهای جهش‌یافته، ذخیره می‌شد. استحکام دیوارهای ساختمان به گونه‌ای بود که حتی تکامل‌دهندگان روح نیز در شکستن آن با مشکل مواجه می‌شدند.

در اطراف ساختمان چندین فرد مسلح و غیر مسلح با تعلیمات نظامی حرفه‌ای، حضور داشتند. درمیان این افراد حتی آن‌هایی که مسلح نبودند نیز از توانایی مبارزهٔ همزمان با چند نفر بهره‌مند بودند زیرا؛ علاوه بر تعلیمات سختی که از سر گذرانده بودند، همهٔ آن‌ها تکامل‌دهندهٔ روح نیز بودند. حتی اگر آن‌ها گروهی متشکل از تکامل‌دهندگان روح سطح ۵ تا ۱۰ بودند، بازهم به اندازهٔ تکامل‌دهندگان روح سطح ۱۵ تا ۲۰ که تا حالا هیچ تجربهٔ واقعی از مرگ و مبارزه را نداشتند قدرتمند بودند.

حتی اگر یک تکامل‌دهندهٔ روح مرتبه اول هم می‌خواست که به این منطقه نفوذ کند، بدون شک نمی‌توانست این کار را کاملا مخفیانه و بدون اینکه حتی یک نفر هم متوجه شود انجام دهد... حداقل، اگر یک تکامل‌دهندهٔ روح مرتبه اول عادی بود.

...

یک سرباز تنومند بی‌حوصله پرسید: «هی، فک می‌کنی کی تو جنگ برنده می‌شه؟»

«آخه اینم شد سوال که تو می‌پرسی؟» سرباز دیگری با نیشخند پاسخ داد: «فرمانده جین کنترل کامل یک اسلحه خونهٔ بزرگ رو تو دستاش داره. اگه به خاطر کمبود نیروی انسانی و اون سگ ترسو فو چی‌گانگ نبود، می‌تونستیم حتی بیشتر از این سلاح و مهمات به‌دست بیاریم! ولی همین الانم فک نمی‌کنم به جزء یکم مقاومت کاری از دست طرف مقابل ساخته باشه.»

«... به گمونم همین طور باشه که تو می‌گی... قدرت تانک‌ها و خمپاره‌های جنگی احتمالاً برای از بین بردن روحیهٔ دشمن کافی باشن.» سرباز اول آهی کشید و بعد گویی که انگار به چیزی فکر می‌کند گفت: «به نظر می‌رسه که فو چی‌گانگ به جناح دشمن ملحق شده. این اطلاعات رو خیلی اتفاقی وقتی که برای بردن یک سری سند و مدرک به اتاق فرمانده جین رفته بودم شنیدم پس حواست باشه به کسی نگی!»

«جدی می‌گی؟» سرباز با شنیدن این موضوع در حالی که دندان‌های...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی