جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس
قسمت: 533
فصل 533 - انسانی که روزی بر کائنات حکومت خواهد کرد
«بعد از اینکه کارم باهات تموم شد ببینم می تونی به گستاخی خودت ادامه بدی یا نه!» رهبر زامبی ها با عصبانیت فریاد زد و بی توجه به آنچه میمون کوچولو گفته بود با چنان قدرتی روی پل کوبید که کف یخی که شوانگوان بینگ شو که برای حمایت از سد خونی بای زهمین ایجاد کرده بود، عملاً تمام راه را ترک کرد.
پرنسس پری دریایی در پاسخ به حمله تهاجمی رهبر زامبی ها خرخر کرد. سنگ قیمتی بالای عصای جادویی با رنگ آبی کمرنگی درخشید و موج بزرگ زیر بدن او همزمان با تکان دادن عصایش فروکش کرد.
صدای نرماش در نیمه های شب طنین انداز شد. «اژدهای آب!»
انفجار!
دریا با جمع شدن آب به انفجار در آمد و در یک لحظه جانوری به طول بیش از سیصد متر و ارتفاع بیش از سی متر شکل گرفت. اگرچه این موجود فقط از آب ساخته شده بود، اما قدرت یک اژدهای سیل واقعی از شکل ظاهری آن انتشار مییافت. در حالی که این اژدها در تعقیب رهبر زامبیها که در حال پیشروی بود به آسمان سر میکشید جو هوا به دلیل فشار ناشی از آن بارها شروع به انفجار کرد.
«غوآآآ!» رهبر زامبی ها غرش کرد و دو شاخک سفت شده خود را به جلو پرتاب کرد و از آنها به عنوان شلاق برای بریدن بدن دشمنش استفاده کرد.
اژدهای آب در پاسخ غرشی آهسته کرد و با استفاده از نیرویی که با آن از آب بیرون آمد، دم بلند خود را مستقیم به جلو تاب داد.
بوووم!!!
امواج برخاستند و یک پدیده طبیعی زیبا اما وحشتناک را شکل دادند به گونهای که موج انفجار انتشار یافت با نقطه برخورد در وسط آن.
به نظر می رسید اژدهای آب و رهبر زامبی ها در اواسط پرواز برای لحظهای خشکشان زده است، اما این لحظه به زودی به پایان رسید زیرا رهبر زامبیها به گونه ای به پرواز در آمد که بدنش تنها زمانی متوقف شد که او دراز شد و شاخک راست خود را بزرگ کرد تا محکم به یکی از ستون های پل بچسبد.
از سوی دیگر، اژدهای آب منفجر شد و به میلیونها قطره کوچک آب تبدیل شد که به آسمان پرتاب شدند. سپس به سرعت به داخل دریا سقوط کردند و موجهای کوچکی از آب ایجاد کردند.
واضح بود که اگرچه اژدهای آب بسیار باشکوه به نظر می رسید، اما هرچی باشه این فقط یک مهارت بود که متعلق به شاهزاده خانم پری دریایی بود. مگر اینکه پرنسس پری دریایی بسیار قدرتمندتر از رهبر زامبی ها بود یا مهارت او در مراحل بسیار بالایی بود، کاملا طبیعی بود که اژدهای آب با حملهای خشمگین از موجود مرتبه سه نابود شود.
با این حال، ژیان میئر به هیچ وجه وحشت نکرد. او فاصله خود را از پل حفظ کرد و با استفاده از موجی که اکنون بیش از پانصد متر ارتفاع دارشت بار دیگر صدا به سر داد :«اژدهای آب!»
انفجار!
دوباره یک اژدهای چینی از آب ساخته شد، از دریا بیرون آمد و به سمت پل حرکت کرد. اما این همه اتفاقی نبود که افتاد زیرا پرنسس پری دریایی عصایش را تکان داد و وقتی مانا در بدنش سوسو میزد، مهارت دوم را فعال کرد.
«بدن برقگرفته!»
صدای ژیان میئر تازه به گوش رسید که صاعقههای بی شماری در اندازه های مختلف پایین آمدند و شروع به رقصیدن بر روی بدن اژدهای آبی کرد. آسمان شب روشن شد و از دور نور طلایی رنگ درخشانی که طاق آسمان را روشن می کرد دیده می شد.
رهبر زامبیها غرش کرد و با یک لگد قوی دوباره خودش را به جلو پرتاب کرد.
بنگ!!
بنگ!!
این بار با وجود عقب نشینی با حمله اول و پرواز با حمله دوم رهبر زامبیها حتی پس از دو ضربه قدرتمند نتوانست اژدهای آب را از بین ببرد. با این حال، واضح بود که در این رد و بدل حملات رهبر زامبی ها نیز مشکلات خاص خود را پیدا کرده بود زیرا جرقههای صاعقهها بر روی دو شاخک او می تابید و باعث می شود عضلاتش اندکی کوچک و ضعیف شوند.
«رهبر انسانها، نیازی نیست آنجا بایستی و تماشا کنی.»
صدای پرنسس پری دریایی به سمت پل رفت و با موفقیت به گوش بای زهمین رسید.
«با وجود اینکه من فقط یک موجود مرتبه دوم هستم، در دریا، هیچ راهی وجود نداره که یک جانور کثیف مرتبه سوم که فقط با روشهای عجیب و غریب به مرتبه سوم پیشرفت کرده بتونه منو شکست بده!»
صدای ژیان میئر نه ...
کتابهای تصادفی
