فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس

قسمت: 852

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
فصل 852: شکست و تولد یک گنج جدید
رون‌هایی که کالی روی سلاح زه‌مین رمزگذاری کرده بود برای بای زه‌مین یک راز بود. با این حال، هنگامی که امکانات موجود در سلاح خود را دید که اکنون پس از ارتقاءش، به "اژدهای خون عقوبت آورنده" تغییر نام داده بود، همه چیزی که بای زه‌مین احساس می‌کرد، لرز بود.
اگر «آخرین سخنان اژدهای قرمز تندر» او شمشیر بزرگی بود که شایسته‌ی نامش بود، زیرا اکثر دشمنان همیشه با بیرون کشیدنش از غلاف، کشته می‌شدند، آنگاه «اژدهای خون عقوبت آورنده» جدید، بزرگ شمشیری بود که شایسته‌ی نامش بود؛ بای زه‌مین حقیقتا نمی‌توانست به این فکر کند که چگونه کسی می‌تواند این هیولای فلزی را متوقف کند.
با این حال، همانطور که کالی گفته بود، همه چیز گل و بلبل نبود.
«اژدهای خون عذاب و عقوبت آورنده»، سلاحی بود که نه تنها برای دشمن، بلکه برای صاحب آن نیز عذاب می‌آورد. با این حال حتی در آن زمان، بای زه‌مین با شنیدن سخنان عروسک چینی کوچکی که مقابلش بود، یکه نخورد و از ترس عقب نکشید.
نفس عمیقی کشید و سرش را عمیق تکان داد: «البته، حق با توئه، کالی. الحق اسلحه‌ی تمام و کمال برای سبک مبارزه‌ی من رو ساختی.»
کالی لبخند خفیفی زد که بای زه‌مین و سرافینا را متعجب کرد. او این بار سعی نکرد لبخندش را پنهان کند و با رضایت سر تکان داد: «می‌دونم، بیست و چهار ساعت طول کشید تا ترکیب رون‌هایی که روی اسلحه‌ت قرار بود استفاده کنم رو طرح‌ریزی کنم و بعد از طرح‌ریزی خیلی دقیق از طریق تجزیه و تحلیل تمام اطلاعاتی که در مورد خودت بهم دادی، شروع کردم به کار کردن روی "اژدهای خون عقوبت آورنده".»
سخنان کالی بای زه‌مین را غافلگیر کرد. او ناخودآگاه به سلاحش که هنوز روی میز کار بود نگاه کرد و دید که عملاً تمام بدن شمشیر بزرگ با رون‌ها پوشیده شده است.
بای زه‌مین با تعجب پرسید: «تو فقط یه روز واسه کشیدن همه‌ی این رون‌ها وقت گذاشتی؟»
اگرچه دانش بای زه‌مین از رون‌ها تقریباً صفر بود، اما آنچه برای او واضح بود، این بود که حتی ساده‌ترین رون هم حداقل از چند صد ثبت و ضوابط تشکیل شده بود. در مورد رون‌هایی با کیفیت بالا... در مورد آن رون‌ها، احتمالاً ده‌ها هزار!
کالی اشاره کرد: «در اون زمان هسته قدرت جادویی بزرگ شمشیر رو هم تغییر دادم.» گویی می‌خواست به او یادآوری کند که او کارهایی بیش از کشیدن دایره‌های جادویی انجام داده است.
بای زه‌مین برای دومین بار در کمتر از یک دقیقه، آه کشید. با حالتی بسیار گیج در چهره‌اش، به دختر جلویش نگاه کرد.
کالی فقط از او خواسته بود که در سفرهایش او را با خود همراه کند، در ازای این که زه‌مین نسبت به اطلاعات و تحلیل‌هایی که در مورد مطالعه روح با او به اشتراک گذاشته بود، مدیون نباشد. با این حال، درخواست کالی در نظر بای زه‌مین چیزی نبود؛ در واقع، کالی به او لطف می‌کرد و از زه‌مین می‌خواست که او را در کنارش نگه دارد.
در حال حاضر، کالی نه تنها به او کمک کرده بود تا مهارت دستکاری روح را به دست آورد، بلکه عملاً قدرت کلی سلاح اصلی خود را نیز سه برابر کرده بود... بای زه‌مین بیش از حد به او مدیون بود.
آن دو تنها دو بار ملاقات کرده بودند، اما کالی تا کنون هر بار کمک فوق‌العاده‌ای به او کرده بود.
پس از لحظه‌ای تردید، بای زه‌مین دست راست خود را چرخاند و به زودی یک بطری کریستالی کوچک ظاهر شد. داخل بطری شیشه‌ای کوچک فقط دو قطره مایع طلایی روشن بود.
زه‌مین بطری را جوری نگه داشته بود که انگار گنجینه‌ی بزرگی است، با اینکه عملا خالی بود و در همان حال سرافینا با کنجکاوی پرسید: «این چیه؟» 
بای زه‌مین در حالی که به دو قطره‌ی طلایی کوچک داخل بطری کریستالی نگاه می‌کرد، آرام گفت: «این یه معجون جادویی رتبه سه هست که توسط انسان یا نژاد دیگه‌ای ساخته نشده، بلکه از ثبت روح میاد.» 
این دو قطره تمام چیزی بود که بای زه‌مین برای خود باقی گذاشته بود، در حالی که بقیه‌ی چیزهایش در کره‌ی زمین مانده بودند و توسط تیم او به شدت مورد مطالعه بودند، تا حداقل بتوانند با استفاده از گیاهان دارویی مختلف، اثراتشان را تا حد امکان مشابه، تقلید کنند. بای...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی