فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پروفسور کال

قسمت: 77

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
فصل77: «جنگل مرده 2/2» مه آنقدر غلیظ که فقط می‌توانستید چند قدم جلوتر از صورتتان را ببینید، کف جنگل را فرا گرفته بود. بوی هولناکی در هوای مرطوب پخش شده بود، بویی که بوی مرگ و زوال می‌داد. به طرز وحشتناکی ساکت بود، فقدان هیچ صدایی از حیات وحش این واقعیت را تایید می‌کرد که این جنگل مرده است. نور نارنجی رنگی از میان مه عبور کرد و در تلاش بود تا ردپای حیواناتی را که زمانی اینجا وجود داشتند را روشن کند. یک گروه ده نفره به آرامی اما پیوسته در میان مه راهپیمایی کردند. مردی که در جلو بود، چراغی با شعله‌‌ای سوزان را حمل می‌کرد، زرهی سنگین و یک کلاهخود پوشیده بود. یک سپر بزرگ بر پشت خود حمل می‌کرد و ستاره صبحی به کمر او بسته شده بود. یک مدال طلایی که درخششی نارنجی را می‌تابانید، از گردنش آویزان بود. و تصویری آشنا از خورشید سوزان را تداعی می‌کرد. «مایکل، فکر می‌کنی چی باعث این شده؟» صدای آرامی از وسط گروه پرسید. مرد با زره سنگین ایستاد و با چکمه زرهی خود به علف‌های فاسد زیرپایش لگد زد. «من تا حالا چنین چیزی ندیده بودم، اما می‌دونم که طبیعی نیست.» «به همین دلیل کلیسا تو و کاین رو فرستاد؟» صدای دیگری پرسید. مردی به نام میکائیل یک پالادین مقدس بود که توسط کلیسای تسان، الهه‌ی سپیده دم فرستاده شده بود. کاین یک کشیش مقدس از همین فرقه بود. کلیسا در مورگانیا بسیار گسترده‌تر از آمین عمل می‌کرد، بنابراین وقتی به انجمن ماجراجویان گزارش شد که جنگل کلسیان در مه غلیظی فرو رفته است، آن‌ها بلافاصله با انجمن ماجراجویان برای تحقیق همکاری کردند. آن‌ها چندین کیلومتر به داخل جنگل انبوه رفته بودند و مه، غلیظ تر می‌شد. ظهور کپک‌های عجیب و غریب و نبود حیوانات، فقط اضطراب آن‌ها را تشدید کرد. «بله. ما مشکوک بودیم که یک سیاهچال از کنترل خارج شده، اگرچه هیچ سابقه‌ای ازش ثبت نشده بود، اما بعید نبود که یه سیاهچال اینجا مخفی شده باشه. الان، به نظر می‌رسه که واقعاً همینجوریه.» زنی با موهای قهوه‌ای کوتاه، با زره‌ چرمی روشن و مسلح به کمان بلند با تیری که قبلاً به آن زده شده بود، صحبت کرد. «چه نوع هیولایی می‌تونه جنگل رو این جوری آلوده کنه؟» کاین، کشیش مقدس، کسی بود که به سؤال او پاسخ داد. «هیچ هیولای شناخته شده‌ای قادر به این کار نیست، مگر اینکه گونه ناشناخته‌ای تو سیاهچال پنهان وجود داشته ب...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پروفسور کال را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی