آسمان ها را مهر خواهم کرد
قسمت: 88
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 88: لرد خود واقعی وحی
بوم!
دو شمشیر چوبی در یک زمان در بدن منگهائو فرو رفتند و رگبار خون از آن بیرون زد. شعله زندگی منگهائو کمتر شده بود. اما نیروی جاذبه در درونش به اوج بیسابقهای رسیده بود. آنقدر قوی بود که انگار میتوانست همه چیز را در اطراف خود بمکد. بهنظر میرسید که بدون توجه به هر مانعی که بر سر راهش قرار داشت و بدون توجه به هر خطری که در آن بود، هیچ چیز نمیتوانست راه او را برای تبدیل شدن به یک متخصص قدرتمند ببندد.
بهنظر میرسید که نیروی گرانشی بر ذهن منگهائو تأثیر میگذاشت. ذهنش به بی حد و مرزی گسترش یافت.
پدرسالار معتمد به او نگاه کرد و زمزمه کرد: «این دزدیدن طالع خوب از آسمانه!»
در حال حاضر، آرزوی قدرتمند بودن منگهائو با پایه تهذیبش ترکیب شده بود، لجاجتی که متعلق به سطح سیزدهم خالصسازی چی بود. او از آسمانها دزدی میکرد؛ از آسمان سرپیچی میکرد تا نیروی زندگی خود را تغیر دهد.
با جاری شدن انرژی روحانی کامل شده از هفت چراغ نفتی به درون منگهائو، صدای رعد آسایی به گوش رسید. وقتی وارد بدن او شد، تبدیل به تیغهاش شد که با آن حمله کرد و از شکاف سطح گذر کرد.
این قدرت ترکیبی از شش فرقه تشکیل دهنده هسته و یک تهذیبگر روح نوظهور بود. اما این فقط بخشی از آن بود. مهمترین و حقیقیترین بخش حملهاش، تمایل سرسختانه او برای قدرتمند شدن بود. این تمایل کاملاً در راستای سطح سیزدهم خالص سازی چی بود که توسط آسمانها رد شده بود. این همان چیزی بود که سطح سیزدهم خالصسازی چیاش ساخته بود!
در میان غرشها، فاصلهی سطح از هم پاشید. لحظهای که این اتفاق افتاد، منگهائو، در حالی که در انرژی روحانی پایان ناپذیر غوطهور بود، احساس کرد پایه تهذیبش از سطح دوازدهم به سطح سیزدهم بالا میرفت. او اکنون تبدیل به اولین تهذیبگر از زمان باستان شده بود که دایره بزرگ خالصسازی چی را کامل میکرد.
در آن لحظه، استعداد نهفتهی در منگهائو که او را قادر به تمرین تهذیب کرده بود، ناگهان تغییر کرد. هیچ صدا یا نشانهای مبنی بر وقوع آن وجود نداشت. حتی منگهائو فقط بهطور مبهم از آن تغییر آگاه بود. با این حال، اگر کسی از بیرون استعداد نهفته فعلی او را بررسی میکرد، میدید که دیگر مثل قبل عادی نبود. اگرچه نمیتوان او را منتخب تلقی کرد، استعداد نهفتهاش اکنون بسیار بالاتر بود.
از زمانهای بسیار قدیم، هیچکس نتوانسته بود استعداد نهفته خود را تغییر دهد. هیچ ماده آسمانی یا گنج زمینی قدرت تغییر سرنوشت تعیین شده توسط آسمان را نداشت. و با این حال امروز، منگهائو این کار را کرده بود!
او اولین فردی بود که دایره بزرگ خالصسازی چی را تکمیل کرد و همچنین اولین فردی بود که استعداد نهفته خود را تغییر دهد. این یک شروع جدید بود، یک شروع تازه در مسیر تبدیل شدن به یک متخصص قدرتمند.
همان لحظهای که او دایره بزرگ خالصسازی چی را کامل کرد، تمام زخمهای بدنش فوراً بهبود یافتند. غوطهور در انرژی روحانی، بدنش تولدی دوباره را تجربه کرده بود.
حتی میتوانید بگویید که خودِ منگهائو از نو متولد شده بود.
بعد از مدتی که برای سوزاندن یک چوب بخور طول میکشد، چشمان منگهائو باز شد. انرژی روحانی اطراف باری دیگر شروع به جهش به سوی زمین کرد. اکنون که دایره بزرگ خالصسازی چی را کامل کرده بود، نیروی گرانشی درونش کاملاً از بین رفته بود.
پدرسالار معتمد، پس از تماشای تحول منگهائو با چشمان خود، بیکلام باقی ماند.
حیرتآورتر این بود که پس از اینکه منگهائو چشمانش را باز کرد، دست راست خود را دراز کرد و یکی از هفت چراغ نفتی را برداشت. این چراغ حاوی روح نوظهور لرد مکاشفه بود. پس از برداشتن آن، همانطور که بهسمت خروج گرداب شلیک میشد، بدنش به یک پرتو نور تبدیل شد.
«تو، تو، تو... از سوختن تا پای مرگ نمیترسی؟!» پدرسالار معتمد برای لحظهای در گیجی نشست و سپس با تماشای ناپدید شدن منگ...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب آسمان ها را مهر خواهم کرد را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی

