ورود عضویت
Blood Warlock – 4
انتخاب فونت
انتخاب سایز فونت

 فصل ۱۵۷ – مبارزه به تنهایی در برابر هزاران دشمن

بای زه‌مین در حالی که شمشیر‌ش را مثل گردباد می‌چرخاند زمزمه کرد: «باید تمام جنگل رو آتیش بزنم… راه‌دیگه‌ای ندارم.»

عنکبوت‌های گرگی موجوداتی بودند که برای شکار از تار زدن استفاده نمی‌کردند، بنابراین رسیدگی به آنها به جز تعدادشان مشکل‌ساز نبود.

اگرچه منزجر کننده بودند و بوی گندیده‌ای که بدن آنها هنگام تکه‌تکه شدن پخش می‌کرد غیرقابل تحمل بود، اما بای زه‌مین تا همان لحظه هم به دلیل مبارزه با چند هزار عدد از آن‌ها تا حدودی غرق در خون شده بود و دیگر واقعا نیازی نداشت تا نگران چیزی مانند بوی نامطبوع یا مسدود شدن بیناییش باشد.

بای زه‌مین حتی فقط با استفاده از شمشیر و ویژگی‌های طبیعیش هم به هیچ عنکبوتی اجازه نمی‌داد که از خط دفاعی او عبور کنند. فرقی نمی‌کرد جلو، پشت، چپ یا راستش باشد، هر عنکبوتی که سعی می‌کرد از او رد شده یا خیلی به بدنش نزدیک شود، به تکه‌های بی‌شمار گوشت پاره‌پاره تبدیل می‌شد.

خون جمع شده روی زمین به‌مرور تبدیل به رودخانه‌ای قرمز تبدیل شده بود و شاید شکست دادن تمام این عنکبوت‌ها برای تا این لحظه ساده بودند اما اگر فوراً به این وضعیت رسیدگی نمی‌کرد، این جریان بی‌پایان عنکبوت‌ها بالاخره در نقطه‌ای برایش دردسر می‌شد.

بای زه‌مین با نگاه کردن به پشت سر، شانگوان را دید که توسط وو یی‌جون خسته و نفس نفس زده در آغوش گرفته شد و از زمین آلوده به خون دور شد.

بای زه‌مین پرسید: «هی، وو یی‌جون. حالت خوبه؟» صدای او کوچکترین نگرانی از وضعیت ظاهراً کشنده‌ای که در آن قرار داشتند در خود نداشت.

«من واقعا متاسفم، بای زه‌مین.» وو یی‌جون در حالی که سعی می‌کرد تا حد امکان به او نزدیک شود تا عنکبوت‌های جهش‌یافته به او دسترسی پیدا نکنند، نفس نفس می‌زد.

به دلیل عرق جمع شده پس از بیست دقیقه مبارزه بی‌وقفه و همزمان استفاده کردن از مهارتش، لباس پلیسی که وو یی‌جون به تن داشت خیس شده و چسبیدن آن به بدنش، ظاهری بسیار جذاب را ایجاد کرده بود، به‌خصوص که چند عدد از تار موهایش نیز به‌شکل وسوسه‌انگیزی به صورت و لب‌های کوچکش چسبیده بودند. حتی بای زه‌مین هم نمی‌توانست با نگاهش او زیبا بودن او را تحسین نکند.

او در حالی که شمشیر شوان‌یوانش را با سرعتی که به سختی با چشم غیرمسلح می‌شد متوجهش شد تکان می‌داد و به آرامی پاسخ داد: «نگران نباش و فعلا استراحت کن.»

تعداد عنکبوت‌های گرگی که به دست او نابود شده بودند، اکنون به بیش از پنج هزار عدد می‌رسید و در میان آنها، برخی سطح پایین‌تری نسبت به سایرین داشتند در حالی که تعداد کمی از آنها حتی به سطح دهم رسیده بودند.

دلیل اینکه او نمی‌خواست جنگل را به آتش بکشد این بود که آتش حلقه فروزان شعله‌های بسیار قدرتمندی ایجاد می‌کرد و بای زه‌مین نمی‌دانست که آیا این شلعه‌ها سراسر جنگل را در خودشان غرق خواهند کرد یا خیر. اگر این اتفاق می‌افتاد، کل اردوگاه نظامی و اسلحه‌‌های داخل آن نیز درون دریایی از شعله‌های آتش نابود می‌شدند.

چیزی که او می‌خواست اسلحه‌‌های سالم بود، نه انبوهی از فلز مایع و مهمات به‌درد نخور.

«چاره‌ای نیست، همین کار رو انجام میدم.» سپس پیامی در چشمش به نمایش درامد.

[سطح شما افزایش یافت و به سطح ۳۸ رسیدید. شما دو امتیاز آماری را برای توزیع آزاد به دست آوردید]

در این لحظه بای زه‌مین واقعا نمی‌دانست که بخندد یا گریه کند، زیرا متوجه شد آنقدر نیروی روح موجودات ضعیف‌ را جذب کرده که حتی به سطح بعدی رسیده.

پس از کشیدن نفسی محکم، بای زه‌مین در حالی که شعله سرخ حلقه فروزان را فعال می‌کرد، به سرعت دست راستش را تکان داد و بدنش را سیصد و شصت درجه چرخاند.

با این حال، هدف او حمله نبود.

از شعله‌های آتش حلقه فروزان می‌شد به دو صورت استفاده کرد. اولی حمله و نابود کردن همه چیز صرف نظر از اینکه متحد باشد یا دشمن. دوم ایجاد کردن یک حصار کوچک از شعله به منظور جدا کردن یک منطقه خاص.

در لحظه‌ی بعد، گنبدی آتشین وو یی‌جون و شانگوان را بدون هیچ هشداری دربرگرفت و خونی که فقط پنج متری جلوتر از آن‌ها ریخته شده بود هم به دلیل افزایش ناگهانی دما بلافاصله شروع به تبخیر کرد.

وو یی‌جون با مشاهده حرکت وحشتناک عنکبوت‌های گرگی که بی‌امان به سمت شعله‌های آتش می‌پریدند، با ترس پرسید: «اینجا چه خبر شده؟!»

از آنجایی که او چنین حلقه‌ای در اختیار نداشت، از قابلیت‌هایی که این گنج در اختیار کاربرش می‌گذاشت کاملا بی‌خبر بود، بنابراین، وو یی‌جون ناگهان خودش را در محاصره شعله‌های آتش پیدا کرد ولی حتی حالا هم وحشت نکرد و ناخودآگاه به دنبال پاسخی از تنها کسی بود که می‌توانست چنین کاری را انجام داده باشد.

«نگران نباش.»

از بیرون حصار آتش، صدای آرامش بخش بای زه‌مین خیلی واضح به گوش‌هایش رسید.

«فقط یه لحظه همونجا بمون، همه‌چیز خیلی زود تموم میشه.»

فقط شنیدن آرامش ناشی از صدای تقریبا جذاب او کافی بود تا وو یی جون به طرز محسوسی آرام شده و بتواند وضعیت را بهتر مشاهده کند.

از آنجایی که حصار آتش سرخ نازک بود، از داخل می‌توانست به‌تدریج آنچه را که در بیرون رخ می‌دهد ببیند. چهره وحشتناک عنکبوت‌های گرگی در مردمک‌های بزرگ تاریک زیبایی منعکس می‌شد، اما وحشتناک‌ترین چیز این بود که، درست زمانی که عنکبوت‌های جهش‌یافته به قصد نفوذ به دیوار به هوا پریدند، آتش بلافاصله آنها را در خود می‌کشید.

عنکبوت‌های گرگی که توسط شعله سرخ احاطه شده بودند، برای یک ثانیه از درد فریاد زده و در لحظه بعد بدن‌هایشان بلافاصله به شکل یک توپ جمع شد. شعله سرخ همچنان می‌سوخت تا این که عنکبوت‌ها را نشود از تکه‌ای زغال سیاه متفاوت دانست.

تنها در چند لحظه، بیش از صد عنکبوت در شعله‌های آتش سوختند. با این حال، قبل از اینکه وو یی‌جون فرصتی برای غافلگیری بیشتر پیدا کند، صحنه حتی باورنکردنی‌تری در چشمان زیبایش به نمایش درامد.

بای زه‌مین با تمام قدرت خود به زمین زیر پایش کوبید و پاهای قدرتمندش باعث شد که ترک‌هایی روی زمینی که روی آن ایستاده بود ظاهر شود. با انفجار قدرتمند دیگری که بیش از دوازده عنکبوت گرگی را در نتیجه موج شوک به پرواز در می‌آورد، بدن بای زه‌مین مانند یک موشک به آسمان شلیک شد.

جریان باد پیوسته صدایی ایجاد می‌کرد و به‌خاطر سرعتش همه چیز اطرافش تار شده بود. هنگامی که او به ارتفاع بیست متری رسید، سرعتش شروع به کاهش کرد، اما درست زمانی که گرانش او را تهدید می‌کرد تا به زمین برش گرداند، بای زه‌مین با قدرت به یکی از درختان غول پیکر کنارش لگد زد.

درختی که بیش از صد متر ارتفاع و تنه‌ای داشت که ضخامت آن معادل دست‌های دراز شده‌ بیش از پنج مرد بالغ بود، به دو نیمه تقسیم شد. نیمه بالایی به پرواز در آمده و تکه‌های چوب به‌طور غیرقابل کنترلی مانند قطرات بی‌پایان آب روی زمین می‌افتادند.

در مورد بای زه‌مین، به دلیل پشتیبانی لحظه‌ای و قدرت انفجاری او، در حال حاضر تقریباً پنجاه متر از سطح زمین بالاتر قرار گرفته بود. اقدامی که در گذشته به عنوان چیزی در داستان‌های فانتزی یا علمی تخیلی در نظر گرفته می‌شد، اکنون پس از تکامل شخصی مانند او می‌توانست به راحتی انجام شود.

در حالی که به پایین نگاه می‌کرد تا وضعیت را بررسی کند، بای زه‌مین می‌توانست احساس کند که تمام موهایش سیخ شده و رنگ از صورتش پریده.