ورود عضویت
Blood warlock – 2
انتخاب فونت
انتخاب سایز فونت

قسمت 76: اتوبوس‌ها

امروز نیز بای زه‌مین اطمینان حاصل کرده بود کانگ لان دو فعالیت روزانه‌ی مهارت بازیابی کوچک خود را روی دست چپ او بدهد و اگرچه او دوباره تقریبا تمام مانایش را مصرف کرده بود، نتایج به اندازه‌ی اولین بار از زمانی که مچ دست او بین 80 تا 90 درصد بهبود یافته بود شگفت‌آور است، این بدان معناست که او فقط باید 1 یا 2 روز دیگر قبل از بهبودی کامل تحت درمان قرار گیرد.

کمتر از یک هفته برای بهبودی چنین شکستگی استخوان وخیمی… در دنیای قبل، چنین چیزی حتی با پیشرفته‌ترین درمان‌های پزشکی به سادگی غیرقابل تصور بود. اما اکنون، به لطف تکامل مداوم بای زه‌مین، قدرت جادویی بالای کانگ لان و مهارت بازیابی کوچک او، این چیزی بود که جلوی چشمان همه اتفاق می‌افتاد.

پس از یک شب بی‌خوابی، هنوز کار زیادی برای انجام دادن وجود داشت، بنابراین بلافاصله پس از نمایان شدن اولین پرتوی نور خورشید، همه صبح خیلی زود از خواب بیدار شدند.

درست مانند روز قبل، پس از صرف صبحانه، گروه جنگجویان تکامل‌یافته به دو قسمت تقسیم شدند؛ یک گروه بازماندگان را هدایت کرد تا روی گوشت سوسک سوزان کار کنند و گروه کوچک‌تر دیگر شروع به نابودی گروه‌های زامبی بزرگتر کردند که مسیر خروجی را مسدود می‌کردند.

تنها تفاوت این بود که این بار شکل‌گیری گروه‌ها فرق می‌کرد.

روز قبل، از آنجایی که آنها هنوز از تاثیر گوشت حشره‌ی جهش‌یافته مطمئن نبودند، شان‌گوان بینگ شو، فردی که به فکر خوردن آن و انجام آزمایش بود، باید تمام روز در آنجا حضور می‌داشت. هرچند حالا که شبهات برطرف شده بود و سرانجام متوجه شدند اطراف ساختمان داروخانه از امنیت نسبی برخوردار است، دیگر نیازی به چنین محافظتی نبود. در نتیجه، شان‌گوان بینگ شو نیز شروع به پاکسازی جاده‌ی منتهی به پارکینگ کرده بود که در آن اتوبوس‌های مدرسه و سایر خودروهایی که در گذشته متعلق به دانشجویان یا معلمان بودند، قرار داشتند.

پس از گذشت یک روز کامل، گروه برگشتند تا استراحت کنند و روز بعد که از خواب بیدار شدند، دوباره برای ادامه کار از هم جدا شدند.

* * *

دهمین روز از ورود ثبت روح به زمین.

پس از کمی بیش از سه روز پاکسازی، شانگوان بینگ شو، فو شوفنگ، کای جینگ‌یی و ژونگ ده، سرانجام تمام زامبی‌ها را در منطقه‌ی جنوب غربی شمال دانشگاه از بین بردند.

به علاوه، پس از شفای مداوم توسط کانگ لان و به لطف سلامتی بالایش، دست شکسته‌ی بای زه‌مین بالاخره به‌طور کامل بهبود یافته بود و او می‌توانست آن را به شکلی عادی حرکت دهد که اگر بگوید یک هفته پیش تقریبا استخوان‌هایش خردوخاکشیر شده بودند، هیچ‌کس حرفش را باور نمی‌کرد.

چن هه که به بیش از ده اتوبوس و صدها ماشین تمیز پارک شده نگاه می‌کرد با خوشحالی فریاد زد: «اوه، این سفر رو خیلی آسون‌تر می‌کنه!»

چون پارکینگ زیرزمینی بود، زامبی‌های این مکان بسیار کم بودند و پس از چند عمل ساده منطقه پاکسازی شد.  اگر امکانات رفاهی که باعث می‌شد انسان تمایلی به زندگی در اینجا داشته باشد بود، می‌شد این مکان را مناسب‌ترین محل در کل دانشگاه دانست.

بای زه‌مین به نشانه‌ی موافقت سری تکان داد و با آسودگی در دل آه کشید. «واقعا یه مشکل بزرگ رو حل می‌کنه.»

بای زه‌مین برای اینکه برنامه‌های بلندمدتش بی‌هیچ مشکلی عمل کنند، به کمک افراد دیگر نیاز داشت. علاوه بر این، اگر او در هر زمان ممکن به انسان‌ها کمک نمی‌کرد، پس چه کسی قرار بود کارخانه‌ها، سدهای آبی و نیروگاه‌ها و همچنین بسیاری از سیستم‌های دیگر را در زمان بهبودی جهان اداره کند؟ او نمی‌توانست این کار را انجام دهد. از این رو، حتی اگر امنیت افراد دیگر دغدغه‌ی خاصی برایش نیست، این وظیفه‌ای است که او باید به انجام برساند.

گروه نجات‌یافتگان توسط بای زمین و بقیه، تا کنون حدود 500 یا 600 نفر بوده است. با این حال، خارج کردن تمام آنها از دانشگاه، یک چالش بسیار بزرگ خواهد بود. اما با اضافه شدن این ناوگان اتوبوس، این مشکل تقریبا به‌طور کامل برطرف شده است.

لیانگ پنگ دستش را تکان داد و به سمت گوشه دیگر فریاد زد: «هی بچه‌ها، اون چیزها و ابزارها رو بیارید!» صدای بلند او همه جا طنین انداخت و اگر زامبی پنهان شده بود بی‌شک جذب می‌شد.

با فریاد او، گروه بزرگی از مردان، چندین قطعه‌ی فلزی را به طول یک متر که حاوی قطعات فلزی کوچک‌تر دیگری در داخل آن بود، کشیدند. این قطعات فلزی طبیعتا پوسته‌ی سوسک سوزان مرتبه اول بودند؛ پس از چند روز کار و تلاش، ارتفاع بیش از سه متر و طول بیش از پنج متر این سوسک کاملا ناپدید شده بود.

گوشت آن به درستی نگهداری می‌شد، پوسته ذخیره شده بود و حتی پاهای بزرگ آن را به سالن ورزشی برده بودند تا بعدا به سلاح تبدیل کنند.

در مورد گوشت هم، همه اولین باری که طعم آن را چشیدند شگفت‌زده شدند. گوشت سوسک فیل جهش‌یافته نه تنها خوشمزه و لذیذ بود، بلکه زمانی که آن را مصرف کردند، همگی امتیازات آماری دریافت کردند که سلامتی طبیعی آنها را چند امتیاز افزایش داد. حتی بای زه‌مین در آن زمان 1 امتیاز سلامتی دریافت کرد. با این وجود حیف شد که تنها یک بار کار کرد، چنانچه آنها بیشتر از آن گوشت می‌خوردند، بدن یک شخص عادی به‌طور طبیعی بسیار سالم‌تر می‌شد، که شگفت انگیز به شمار می‌آمد.

بای زمین با دیدن مقدار بخش‌های پوسته‌ی آن، کش‌وقوسی به بدنش داد و همان‌طور که استخوان‌هایش صدای غرچ می‌دادند گفت: «خیله خب، وقت انجام کاره!»

بیش از بیست دانشجوی پسر سری تکان دادند و به همراه لیانگ پنگ و بای زه‌مین شروع به بازرسی اتوبوس‌ها کردند؛ این گروه متشکل از افراد با سابقه‌ی مکانیک بودند و همگی سوابق کاری داشتند.

«به‌نظرم باید سپر جلو رو که کلا پلاستیکیه برداریم و با سپر فلزی عوضش کنیم.»

«نه، چرا نیایم یه سطح نوک تیز ایجاد نکنیم که جلوش رو بپوشونه و فقط جلوی پنجره رو باز بذاریم؟»

«ولی این زیادی مواد هدر می‌ده و مطمئن نیستم با پوسته‌ای که الان دم دسته کافی باشه.»

«ممم. همه‌ش این نیست، اگه کل بدنه رو از هم جدا کنیم ممکنه چرخ‌دنده‌ها شل بشن.»

«این…»

همان‌طور که چن هه به بای زه‌مین و لیانگ پنگ که مشتاقانه با سایر دانشجویان پسر حرف می‌زدند نگاه می‌کرد و کلماتی که برایش ناشناخته بود از دهان آنها خارج می‌شد، چن هه بی‌اختیار احساس ناراحتی کرد.

قبل از اینکه جهان ناگهان تغییر کند، چن او یک دانشجوی نمونه بود که هدفی داشت مبنی بر اینکه در آینده به شخصی مهم در دولت تبدیل شود. علاوه بر این، از آنجایی که خانواده‌اش پول کافی داشتند، نیازی نبود کار کند، بدین شکل هیچ دانشی درمورد مکانیک یا اتومبیل نداشت.

او در گذشته ماشینی سوار می‌شد که بیش از دو میلیون یوان چین قیمت داشت و اگر نیاز بود تعمیر شود، چن هه آن را به بهترین تعمیرگاه می‌برد. چطور می‌توانست بفهمد که آنها در آن زمان در مورد چه چیزی صحبت می‌کنند؟

در چین، مکانیک شغلی بود که اکثرا توسط افراد بی‌آموزش انتخاب می‌شد و مردم عموما به آن‌ها نگاه خوبی نداشتند. با این حال، در این دنیای جدید، دانش مکانیک چندین برابر ارزشمندتر از دانش سیاسی بود که چن هه کسب کرده بود.

چیزی که قبلا با چشمانی تا حدودی تحقیرگر به آن نگاه می‌شد، اکنون مورد نیاز و ستایش است، در صورتی که آنچه زمانی مورد ستایش قرار می‌گرفت و نماد غرور بود اکنون بی فایده تلقی می‌شد.