چپتر ۱۱۲ شی شی فن شی درست چند خیابون دور تر از محل کار یامازو، خونه‌ی کوچیکی وجود داره که دختر جوانی در درونش ساکنه. اون چهره ی یک فرد آروم و مهربون رو به نمایش میذاره. موهای بلند مشکی رنگی داره و اتاقش حالتی خاکستری و گرفته رو به نمایش میذاره. اون مشغول گریه کردنه و به وضوح قلبش شکسته. این موضوع رو میشه به کمک شکستگی روی چاکرای تاج و وارونه شدن چرخش انرژی چاکرای قلبش حس کرد. وقتی کسی قلبش در یک رابطه ی عاطفی میشکنه و این دلشکستگی به علت شرارت و بی رحمی طرف مقابل صورت میگیره، میشه همچین تصویری رو در سیستم انرژیکی فرد دید. شی شی فن شی یک دانشجوی معمولی هست که تمام سه ماه اخیرش رو فدای یک فرد بی لیاقت کرده. بی‌لیاقت از این بابت که همه ی بچه های کلاسشون هم اون پسر رو به عنوان فردی غیر قابل اعتماد و نابهنجار میشناختن. اما شی شی فن شی خیلی راحت‌تر از این حرفا عاشقش شد. این تقریبا اولین عشقش به حساب میاد که بعد از مستقل شدن باهاش آشنا شده. شی شی اهمیتی به این که چطور و چرا همچین انتخابی انجام داده نمیده. درست بعد از شکسته شدن قلبش، به یک `بار`رفت و اولین پسر رو به خونه آورد. احتمال اینکه انتخاب جدیدش هم یه فرد نابهنجار باشه زیاده ولی بحث اینه که چرا این فرد باید بای جن باشه؟ هر دوی اونها در کالبد های فیزیکیشون هستن. بای جن در کالبد فیزیکی، هاله ی زرد و صمیمی و چهره ی یک پسر جذاب و قابل اعتماد رو به نمایش میذاره. اون همچنین خیلی جوون به نظر میرسه. از اونایی که حتی اگه تمایلی داشته باشن، هنوز فرصتشو نداشتن که بخوان وارد روابط مختلف بشن و کار بخصوصی انجام بدن. اونها چند ساعتی رو با هم وقت گذروندن و کارهایی که دوست داشتن رو انجام دادن. این در حالی بود که شی شی مدام گریه میکرد یا اشک توی چشمش جمع میشد. از همون اول هم برای بای جن واضح بود که اون یه زن دلشکسته است...