فصل ۵۱۲

ارشد هوپ، نوآ و ارشد دوک بلافاصله پس از اینکه اولی اطلاعاتش را فاش کرد به راه افتادند. ارشد مورگان و ارشد لاورل برای مراقبت از ماتریس انتقال کافی بودند.

سه تهذیب‌گر رده قهرمانی با سرعت زیادی به سمت سواحل جنوبی پرواز کردند، همانطور که ارشد هوپ راه را به سمت چیزی که کشف کرده بود نشان میداد.

آنها از منطقه ای که قورباغه های سمی در آن زندگی می کردند عبور کردند و در اطراف دامنه کرم شنی غول پیکر رتبه ۵ پرواز کردند، به محض عبور از صحرا منطقه بزرگی پر از گدازه در مقابل چشمان آنها ظاهر شد.

رودخانه‌ های سرخ کانال‌ هایی را در میان یک زمین بایر صخره ‌ای حفر کرده بودند، آنها خود را تا ساحل جنوبی کشیده کردند، جایی که گدازه ‌ها به دریا می ریختند، اگرچه حتی گرمای آن هم نمی ‌توانست یخ‌ های تشکیل‌ شده توسط طلسم خدای امپراتوری را آب کند

ارشد هوپ دو همراه خود را به سمت آنچه که می‌گفت سرچشمه آن گدازه بود، هدایت کرد، گروه بر فراز رودخانه‌ها پرواز کردند و به دریاچه‌ای قرمز رنگ رسیدند که گرمای غیرقابل تحملی از آن ساطع می‌شد.

نوآ به سختی به دریاچه نگاه می‌کرد، حتی بدن هیبریدی او نیز نمی ‌توانست در برابر امواج داغی که توسط گدازه‌های درون آن تابش می‌شد، مقاومت کند.

ناگفته نماند که حال دو همراهش که بر فراز دریاچه شناور بودند، بدتر از او بود.

«پیشنهادی دارید؟»

ارشد هوپ در حالی که به نوآ نگاه می کرد پرسید، دلیلی داشت که باور کند چنین گرمایی فقط می تواند توسط جانوران جادویی در رده‌های الهی ایجاد شود.

وقتی به گدازه نگاه کرد، نوآ فهمید که حق با اوست!

گرسنگی سرکوب‌ناپذیری نوآ را در برگرفت زیرا چشمانش را وادار کرد دریاچه را تجزیه و تحلیل کند، دهانش به طور مستقل بزاق تولید می‌کرد زیرا بخش اژدهایش به او تأیید می‌کرد که چیزی فوق‌العاده مغذی زیر دریاچه پنهان شده است...